مکتب و مدرسه امام صادق(ع) را میتوان فراگیرترین مدارس علمی زمان خود دانست.
به گزارش قدس آنلاین، مکتب و مدرسه امام صادق(ع) را میتوان فراگیرترین مدارس علمی زمان خود دانست.
جایی که در آن، بابِ تعامل و ارتباطات علمی به دور از تعصب مذهبی به روی همگان باز بود؛ به همین دلیل نیز در این مکتب تنها شیعیان نبودند که حضور داشتند بلکه شاگردانی از مذاهب اهل سنت و حتی زیدیه نیز در آن حضور به هم میرساندند و از محضر صادق آلمحمد(ع) بهره میبردند.
مضاف بر این نحوه تعامل، این مدرسه جامعیتی از حیث ارائه علوم مختلف از فقه و اصول و تفسیر گرفته تا علوم تجربی و امثال آن داشت که همه را به سمت خود میکشاند. به بهانه فرا رسیدن سالروز شهادت امام ششم شیعیان، حضرت امام جعفر صادق(ع) در گفتوگو با حجتالاسلام مهدی یزدی، پژوهشگر حوزوی سعی کردهایم بخشی از ویژگیهای مکتب علمی و تربیتی این امام همام را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
حجتالاسلام مهدی یزدی با بیان اینکه در میان تمام ائمه(ع)، امام صادق(ع) به شیخالائمه مشهور هستند، گفت: استفاده از این تعبیر برای حضرت بهخاطر سن ایشان نسبت به سایر ائمه در وقت شهادت است، چرا که ایشان با ۶۵ سال عمر، بیشترین سن را داشتند.
یزدی با بیان اینکه حضرت(ع) در شرایط سیاسی متلاطمی عهدهدار امور امامت شیعیان بودند، عنوان کرد: شرایط زمانی حضرت امام صادق(ع) از این نظر خاص بود که حضرت با پنج خلیفه اموی و دو خلیفه عباسی معاصر بودند؛ در میان ائمه(ع)، چنین وضعیتی را از حیث تلاطم سیاسی نداریم که خلافت به صورت مداوم از این دست به آن دست بچرخد.
وی افزود: خلفای اموی در این مقطع هشام بن عبدالملک، ولید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و سپس مروان حمار بودند و پس از آن نیز قضیه انتقال حکومت از امویان به عباسیان را داریم که در این مقطع نیز حضرت(ع) با سفاح و منصور دوانیقی معاصر بودند.
استفاده از تمام فرصتها برای ترویج فقه ناب محمدی
به باور این پژوهشگر تاریخ اسلام، امام صادق(ع)از تلاطم انتقال حکومت از امویان به عباسیان برای گسترش و ترویج اندیشه ناب اسلامی نهایت استفاده را بردند.
وی ادامه داد: به دلیل درگیریها بین دشمنان اهل بیت(ع) تعرض حکومت و همچنین فشارهای سیاسی به حضرت کاسته شد و همین، فرصتی را فراهم کرد تا حضرت از این زمان نهایت استفاده را کنند و در بسط و ترویج فقه شیعه و فقه ناب محمدی تلاش کرده و شاگردان زیادی را تربیت کنند.
یزدی به ویژگیهای علمی امام ششم شیعیان اشاره کرد و با بیان اینکه امام باقر(ع) پدر امام صادق(ع) نیز به «شکافنده علوم» شناخته میشوند، عنوان کرد: در روایتی از حضرت(ع) سؤال کردند «انت اعلم ام ابوک؟» یعنی علم شما بیشتر است یا پدرتان؟ حضرت پاسخ دادند:«ابی اعلم منی و علم ابی لی» یعنی پدرم از من آگاهتر و دانشمندتر بود ولی تمام علوم پدرم، نزد من است. این روایت را کتاب «اعلام الوری به اعلام الهدی» نقل کرده که متعلق به مرحوم طبرسی، صاحب مجمعالبیان است.
تربیت شاگردان متخصص در علوم مختلف
این پژوهشگر تاریخ اسلام تعداد شاگردان امام صادق(ع) را فراوان برشمرد و ادامه داد: از شاگردان زبده حضرت میتوان افراد زیادی را نام برد، یکی از آنها هشام بن حکم است که خود او فقط ۳۱جزوه علمی دارد و بعداً نیز در محضر امام کاظم(ع) زانوی شاگردی زد. جابر بن حیان دیگر شاگرد حضرت است که نقل شده تا ۲۰۰ جزوه علمی از ایشان در مباحث مختلفی از طبیعی گرفته تا عقلی و طبیعی و مسائل کیمیا –که همان شیمی امروز است- به جا مانده است. مفضل بن عمر کوفی از دیگر شاگردان حضرت است که بحث «توحید مفضل» او خیلی معروف است. خود مفضل نقل میکند: من در مسجد مدینه بودم؛ ابن اَبیالعَوجاء زندیق آمد و شروع به طرح یکسری بحثهای الحادی کرد که من از این اظهارنظرهای او متأثر شدم. با او بحث کردم و وقتی کم آوردم به محضر امام صادق(ع) رفتم. حضرت در چهار جلسه در چهار روز به سؤالات مفضل پاسخ داد و دریای بیکرانی از علوم طبیعی از خلقت بشر و خلقت غیربشر و تمام مسائل را برای مفضل معنا کرد که به «توحید مفضل» معروف شد.
وی افزود: شاگرد دیگر حضرت، ابن جندب است. ایشان جمله معروفی را به ابنجندب فرمودند: «لَو أنَّ شیعَتَنا استَقامُوا لَصافَحَتهُمُ الملائکةُ» یعنی بدان اگر شیعیان ما در راه ما استقامت کنند، ملائکه با آنها مصافحه میکنند و در ادامه میفرمایند:«و لأظَلَّهُمُ الغَمامُ، و لأَشرَقُوا نَهارا، و لأَکَلُوا مِن فَوقِهِم و مِن تَحتِ أرجُلِهِم، و لَما سَألُوا اللّه َ شیئا إلاّ أعطاهُم» یعنی ابرها بر سرشان سایه میانداختند و در روز میدرخشیدند و از بالای سر و زیر پای خود، روزی میخوردند(برکت از آسمان و زمین بر آنان میبارید) و هر چه از خدا میخواستند به آنها میداد. یار دیگر حضرت جناب مؤمن طاق است که جزو کسانی بود که حضرت(ع) به او نیز عنایت داشتند و مسائل زیادی را برای او بیان کردند.
یزدی با بیان اینکه شاگردان حضرت(ع) در علوم و فنون مختلفی تربیت شده و تخصص مییافتند، گفت: حضرت، شاگردان متخصصی را تربیت میکردند و این خیلی عجیب است. یعنی وقتی ایشان متوجه میشدند شخصی هست که مثلاً در زمینه علوم طبیعی علاقهمند است، در همان زمینه مطالبی را به او افاده میفرمودند. در یک مطلبی نقل شده: شخصی شامی به محضر حضرت در مدینه آمد و گفت: من سؤالاتی از شما دارم. حضرت گفت: سؤالت چیست؟ او پاسخ داد: سؤالات مختلف دارم و ادامه داد: یک سؤال در خصوص قرآن و قرائت قرآن دارم. حضرت که با اصحابشان بودند به حمران خطاب کردند و گفتند: حمران! مباحث قرآنی را تو جواب بده. آن شخص جواب داد: من میخواهم از خود شما سؤال کنم. حضرت فرمودند: اگر حمران را محکوم کردی، گویا مرا محکوم کردی. همین قضیه نشان میدهد شاگرد چقدر از حیث علمی باید اصطلاحاً پُر و غنی باشد که حضرت چنین تعبیری برای او به کار ببرند. به هر ترتیب از حمران سؤال کرد و دید حمران به تمام سؤالات به خوبی جواب داد. بعد گفت: چند سؤال ادبی و درباره لغت عرب دارم که حضرت به ابان بن تغلب گفتند: تو به این پرسش پاسخ بده. باز گفت: درباره فقه و مسائل فقهی سؤال دارم، حضرت فرمودند: زراره تو پاسخگو باش. بعد نوبت به سؤالات در خصوص علم کلام رسید که از حضرت اجازه خواست از خود ایشان بپرسد که حضرت به مؤمن طاق خطاب کردند: تو به سؤالات کلامی این مرد جواب بده. وقتی حضرت دیدند تمام شاگردان به همه سؤالات این فرد به خوبی پاسخ دادند، لبخند رضایتی روی صورتشان نقش بست.
تلاش دشمنان برای به حاشیه راندن کرسی علم امام صادق(ع)
وی با بیان اینکه تمام فعالیتهای علمی امام صادق(ع) در شرایطی پیگیری میشد که دشمن به صورت مداوم درصدد به حاشیه راندن ایشان بود، اظهار کرد: البته حکومت نیز آرام نمینشست و در تاریخ آمده است منصور دوانیقی، مالک بن انس را فراخواند و او را تحریک کرد مسائل فقهی را در جزوهای تألیف کند. وقتی مالک بن انس این کتاب را نوشت، منصور دوانیقی گفت به اندازهای که برای قرآن خرج میشود تا به گوش مردم برسد برای این کتاب خرج خواهد کرد که مردم سراغ این کتاب بروند و سراغی از فقه امام صادق(ع) که شیعیان دنبالهرو آن هستند، نگیرند.
یزدی در پایان به توصیههای امام به شیعیان اشاره کرد و گفت: این خیلی مهم است که رفتار و سکنات ما طوری باشد که مورد رضایت امام صادق(ع) قرار گیرد. حضرت در سفارشی که به شیعیان کردند -که روایتش را سلیمان بن مهران نقل میکند- در جمع شیعیان فرمودند: «مَعاشِرِ الشّیعَةِ! کُونُوا لَنا زَیْنا، وَ لا تَکُونُوا عَلَینا شَیْنا»؛ ای گروه شیعه! شما، مایه زینت و زیبایی ما باشید و ادامه میدهند: «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا، وَ احْفَظُوا ألْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوها عَنِ الْفُضُولِ وَ قَیحِ الْقَوْلِ» با مردم به نیکی سخن بگویید و مراقب زبان خود باشید و آن را از گفتار بیهوده و سخن زشت بازدارید.
در کنار این توصیهها بد نیست به آن وصیت معروف حضرت(ع) به امام کاظم(ع) نیز اشاره کنم که فرمودند: «إِنَّهُ لاَ یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلاَةِ» یعنی کسی که نماز را کوچک بشمارد و آن را استخفاف کند، مورد شفاعت ما اهل بیت نیست. این تعبیر خیلی عجیب است و همان تعبیری است که در سوره ماعون نیز وارد شده است. خود امام صادق(ع) در تفسیر آیه ۴ و ۵ سوره ماعون که خداوند متعال فرموده است: «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» فرمودهاند: «مراد از بیاعتنایی به نماز در این آیه، تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است».
نظر شما